باهم بخندیم
یه روزیه بچه هویجه بامامانش توخیابون بودن به مامانش می گه:(بدومامان آب هویج دارم)
یه روز یک آمریکایی دست غضنفر رو می گیره می بره آمریکا بهش می گه زمین بکن بعد غنفر به سیم می رسه می گه نگاه کن ما چه قدر با تمدن بودیم دویست سال پیش هم تلفن داشتیم غضنف آمریکایی هر رو می یاره ایران می گه زمین رو بکن بیچاره هرچی می کنه به هیچی نمیرسه غضنفر می گه نگاه کن ما چه قدر با تمد بودیم دویست سال پیش تلفن بی سیم داشتیم.
سه تا پیرزن پولاشون رو روهم میزارن توی روزنامه آگهی برایه شوهر یابی میدن "یکی بگیر دو تا ببر"
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۲ ساعت 14:2 توسط تکتم وتینا
|
ای خدای عزیزمن دوستت دارم .من فهمیدم من هم می توانم فقط تورابخواهم ، فقط تورابزرگ ببینم ، همراهی باتورا در تمام لحظه ها بخواهم واحساس کنم .من هم می توانم روی هیچ کس حساب نکنم وفقط تورابحساب بیاورم.